سروده های قاسم اردکانی

::: با تو می شود نوشت، می شود شروع کرد ... باز هم به نام دوست، ابتدای دیگری :::

سروده های قاسم اردکانی

::: با تو می شود نوشت، می شود شروع کرد ... باز هم به نام دوست، ابتدای دیگری :::

سروده های قاسم اردکانی

احتمالا اینجا فقط شعر درج بشود

آخرین مطالب

سالی گذشت بر من و حالی عوض نشد

گرچه قفس عوض شده بالی عوض نشد


از ابتدا جواب درستی نداشتم

از ابتدا وگرنه سوالی عوض نشد

قاسم اردکانی
۰۷ فروردين ۹۶ ، ۲۳:۰۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

به نام دوست

گلدسته با ترنم تکبیر زنده است

آیینه با تلٵلؤ تصویر زنده است


دستی که دستگیر زمین خورده ها شود

حتی میان حلقه ی زنجیر زنده است

قاسم اردکانی
۰۲ مرداد ۹۵ ، ۰۰:۴۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

به نام دوست

به مناسبت "..."

مثل دانشمند مظلوم و غریب هسته ای

محو لبخند توام با چشم خیس و خسته ای


کوه بر دوشم کشیدم تا تو شیرینم شوی

گرچه مثل "فردو" درها را به رویم بسته ای

قاسم اردکانی
۲۳ تیر ۹۵ ، ۱۱:۱۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

ماه رمضان رفت... 
از ابرها بپرسید احوال ماه ما را

در آینه بجویید تصویر آه ما را


یک ماه با نگاهش شب تا سحر نشستیم

رفت و به خون نشانده حالا نگاه ما را

قاسم اردکانی
۱۶ تیر ۹۵ ، ۰۶:۰۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲ نظر

به نام دوست

چشم تو باشد، ماه باشد یا نباشد

باشی...جهان دلخواه باشد یا نباشد


لبخند روی صورتت وقتی شکفته ست

فصل گلی در راه باشد یا نباشد

قاسم اردکانی
۲۸ خرداد ۹۵ ، ۰۰:۳۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

به چشم های تو عنوان آسمان دادند

عجب بهانه ی خوبی به شاعران دادند


شب است روز خلایق که در طلوع ازل

مسیر موی سیاه تو را نشان دادند

قاسم اردکانی
۱۴ فروردين ۹۵ ، ۲۱:۳۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲ نظر

به نام دوست

قلبی که با نگاه تو تحویل می شود

آخر به دل بخواه تو تبدیل می شود


آرام می شود تب دل های بی قرار

تا سرد و گرم چشم تو تعدیل می شود

قاسم اردکانی
۰۹ فروردين ۹۵ ، ۰۶:۰۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

به نام دوست

در سینه ام غمی ست که گفتن نمی توان
چون بغض غنچه ای که شکفتن نمی توان

سر می رود تلاطم خم نیز عاقبت
این راز را همیشه نهفتن نمی توان

قاسم اردکانی
۱۶ تیر ۹۴ ، ۰۹:۱۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲ نظر

به نام دوست

پنجره پنجره یک شهر، هواخواهانت-
روز و شب منتظر سرزدن چشمانت

وسط حوض، تو در جلوه و تا وقت سحر
ابر و باد و من و خورشید و فلک حیرانت

قاسم اردکانی
۰۹ تیر ۹۴ ، ۰۰:۵۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

به نام دوست

شرمنده اگر درخورتان شعر ندارم
شرمنده که آلوده ام و تیره و تارم

با دست تهی سوی شما آمدم آری!
افتاده به دربار کریمان سر و کارم

قاسم اردکانی
۱۳ خرداد ۹۴ ، ۰۹:۰۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲ نظر